در لغت به معنای کم رویی و ترس و واهمه از قرار گرفتن در موقعیت های مختلف اجتماعی است گاهی خجولی با درون گرایی اشتباه گرفته میشود.
ببینیم اصلاً درونگرا و برونگرا بودن به چه کسانی گفته می شود؟
درونگراها از تنهایی خود لذت میبرند و غالباً ترجیح میدهند به جای در جمع بودن در تنهایی خودشان به کارهای مورد علاقه هنری، کتاب خواندن و … بپردازند.شاید این افراد ارتباطات کمی داشته باشند اما دلیل بر ناتوانی آنها در ایجاد ارتباط نیست
برونگراها پر شور و هیجان و شلوغ و پر صدا هستند در اکثر اوقات از تنهایی گریزان و ارتباطات با جمع از صفات بارز آنهاست. در جمعها غالباً سررشته سخن را به دست میگیرند و زیاد صحبت میکنند کمتر کسی آنها را خجول میداند حتی گاهی به آنها برچسب پررو بودن هم میزنند.
چه درونگرا باشیم چه برونگرا، ممکن است رفتارهای خجولی را داشته باشیم.
کلاً خجولی به رفتارهایی گفته می شود که هرکسی ممکن است تعدادی از آن ها را داشته باشد؛ که یا از آنها آگاه است یا کاملاً نا آگاه.
مواردی از آنها عبارت است از ملاقات با افراد غریبه، شرکت در مراسمات و میهمانیها، باز کردن سر صحبت و حتی پاسخگویی به تلفن
عواقب ناشی از خجولی در افراد از دست دادن موقعیتها و فرصتهای مختلف در مراحل مختلف زندگی اعم از شغلی اجتماعی و ارتباطی است.
آثار خجولی را در 3 زمینه در اینجا میتوان مطرح کرد:
در روابط عاطفی نمیتوانند احساسات خود را به فرد مورد علاقه ابراز کنند.
در زمان بیماری از گفتن ناراحتی و دردشان اجتناب می کنند؛ در انجام کارهای روزمره، در صف نانوایی، بانک یا حتی رانندهای که پول بیشتری از او طلب کرده دچار عجز در مطالبه گری هستند.
مدیری که به خاطر خجول بودن توانایی اعمال نظر و اراده خود را به کارکنانش ندارد و از اقتدار لازم برخودار نیست اینها نمونههایی هستند از عواقب و آثار افراد خجول و نکته قابل تأمل اینجاست که طعمه افراد سودجو و فرصت طلب برای سوء استفاده میشوند.
قاطع باشید:
اگر حرفی زدهاید یا تعهدی دادهاید پای آن بمانید، چراکه یکی از موارد مهم عزت نفس این است که سرِ حرف خود بمانید.
چنانچه عادت به شکستن عهد یا پیمان یا حرف خود داشته باشید، ذهن شما یک مسیر عصبی را خواهد ساخت که به شما میآموزد به خود اعتماد نکنید و نتایج خوبی هم کسب نخواهید کرد.
توجه کردید وقتی مدیرتان از شما درخواست کند فردا کمی زودتر سرِ کار حاضر شوید یا اینکه فلان پروژه را تا به اتمام نرساندهاید به منزل نروید چقدر خوب پای عهدتون به مدیر خواهید ماند و فردا را کمی زودتر سرِ کار میروید یا پروژه را شده تا شب به پایان میرسانید و بعد به منزل میروید.
اما کافیست با خود عهد ببندید از فردا ورزش را شروع می کنید یا فلان صفحۀ کتاب را مطالعه خواهید کرد؛ آن فردا هیچ وقت نمیرسد. چرا؟ چون برای خودِ وجودیتان ارزش قائل نیستید. کمکم این خاصیت به اطرافیانتان هم سرایت میکند و به فردی تبدیل خواهید شد که سرِ حرف خود نمی ماند و آن جذبه که برای هر فردی نیاز هست را از دست خواهید داد.
آخرین قولی که به خودتان داده اید کی و چه زمانی بوده؟