همهی ما میدانیم که گوش دادن با شنیدن بسیار متفاوت است. شنیدن از طریق مجاری شنوایی صورت میگیرد اما گوش دادن از درون و یک مهارت شناختی است و نیاز به تمرین دارد و باید در زمان گوش دادن دل بدهید. یعنی درک همزمان همهی پیامهای کلامی و غیرکلامی طرف مقابل. پیامبر رحمت با هر کسی طوری برخورد میکرد که گویی آن فرد مهمترین فرد در جهان است.
چرا گوش دادن مهم است؟
بیشتر افراد در ارتباط با دیگران و گوش دادن صحبتهای آنها بر طرف مقابل اثرگذار میباشند و فردی همدل، باهوش و شوخطبع جلوه میکنند در صورتی که برای ایجاد یک رابطهی خوب باید روی آنچه آنان ارائه میدهند تمرکز و توجه کرد و مجذوب و تحت تأثیر قرار بگیرید نه اینکه جذاب و تأثیرگذار باشید.
صبور باشید
گاهی گوینده نیاز به مکث در میان صحبتهایش دارد به او مجال دهید که در مورد صحبتهایش به نتیجه برسد نه اینکه تا ساکت شد رشتهی کلام را بگیرید.
به طرز فکر گوینده گوش دهید نه فقط کلماتش
از حرفهای طرف مقابل باید بتوانید یک برداشت کلی داشته باشید تا اطلاعات گسسته و پراکنده، پس با تمرکز گوش دهید.
به زبان بدن طرف مقابل توجه کنید
خیلی از پیامها از طریق زبان بدن و نه کلام به شما منتقل میشود و اگر شما توجه و تمرکز بالایی داشته باشید به راحتی آنها را دریافت میکنید.
همدلی کنید
دیدگاه خود را کنار بگذارید با ذهنیت باز وارد گفتگو شوید و به قضایا از دید و زاویهی او نگاه کنید.
به جنسیت افراد توجه کنید
به دلیل نوع آفرینش، نوع پیام کلامی در خانمها و آقایان متفاوت است برای داشتن یک رابطهی عاطفی خوب به این تفاوتها توجه کنید و آنگاه منظور کلام را برداشت کنید.
دیوید شوارتز در کتاب معجزهی فکر بزرگ میگوید: افراد بزرگ گوش دادن را در انحصار خود درمیآورند و افراد کوچک حرف زدن را.
زمانی که شنوندهای خوب هستید میتوانید به طرف مقابل کمک کنید.
مثلاً: مشاورهای داشتم که خانم گلایه داشت که همسر من مدام با صدای بلند و پرخاشگرانه با من صحبت میکند؛ پای صحبتهای آقا که نشستم متوجه شدم خانم حرفهای همسرش را فقط میشنود و در حین صحبتهای او جوابهای متعددی را برای پاسخگویی آماده کرده و عملاً حرفهای وی را نمیشنود. زمانی ما عصبانی میشویم و تن صدایمان را بالا میبریم (البته گذشته از نوع تربیت و اخلاقمداری) که احساس کنیم طرف صدای ما را با عمق جان نمیشنود.
برای همهی ما پیش آمده ک در مقابل افراد گوش دادنهای مختلف را اجرا میکنیم. زمانی که شنیدن حرفهای مقابل فقط برای از سر باز کردن مخاطب باشد یا بدون فهمیدن موضوع فقط حرفهای او را تأیید میکنیم.
یا مثلاً در مواجه با فرزندانمان با گفتن خب زودتر بگو من کار دارم.
کَری اختیاری: سعی میکنیم حرفهای طرف مقابل را نشنویم یا آن قسمتی را که میپسندیم فقط میشنویم. یا حتی وانمود میکنیم همه چیز را میدانیم و به حرفها و نصیحتهای مؤثر دیگران گوش نمیدهیم. هر گاه چنین احساسی داشتید بدانید در خطر هستید، چون کسی که خود را در کاری متبحر و متخصص میداند به هیچ عنوان فکر نمیکند که نیازمند یادگیری است.
همهی کسانی که بیشتر میدانند بیشتر گوش میدهند. همواره در زندگی برای رشد و موفقیت نیاز داریم که خوب گوش دادن را بلد باشیم. گوش ناشنوا نشان دهندهی ذهن بسته است.
مدیری که برای ارتقاء کار و بهبود آن نظر کارمندان و مجموعهی خود را جویا میشود نشان از ذهن خلاق و گوش شنوای او است که از اطلاعات و گنجینهی خرد دیگران بهره می برد.
زمانی که نزدیکان شما مثل فرزندان، همسر، دوستان، کارمندان شما به این نتیجه برسند که گوش شنوا ندارید از اطرافتان پراکنده میشوند. عامل بسیاری از تنشها میان زوجین، والدین و فرزندان از نتایج اسفبار آن است.
خوب گوش دادن مهارتی است که شما را در نظر دیگران جذاب، بااقتدار و مبادی آداب نشان میدهد.
بسیاری از رهبران و کارآفرینان موفق موفقیت خود را مدیون گوش دادن هستند. گوش دادن بر زندگی شخصی فرد اثر گذاشته و موجب ارتقاء عزتنفس، کسب مدارج عالی، تقویت سلامت و تندرستی بدن می شود.
چند اصل مهم خوب گوش دادن